علیعلی، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره
مسیحمسیح، تا این لحظه: 5 سال و 4 ماه و 27 روز سن داره
سارهساره، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 12 روز سن داره
نی نی وبلاگم.نی نی وبلاگم.، تا این لحظه: 1403 سال و 6 ماه سن داره
بابا حسینبابا حسین، تا این لحظه: 1402 سال و 3 ماه و 21 روز سن داره
مامان زهرامامان زهرا، تا این لحظه: 1403 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره

روزهای زندگی بچه های من

مامان گاهی عصبانی،،، اکثرا مهربون

لحظه های ناب زندگی

😍 نماز جماعت خوندن های خانوادگی.. البته مسیح فقط یه نماز به جماعت میخونه و دومی را ترجیح میده رو سر و کول مامان و باباش باشه🤗 علی هم که نگرانه که رکعت سوم را بلد نیست... میدونم که یاد میگیره. 🤩 👇بازی های بعد از مدرسه علی جون.  👇درس خوندن ساره مهربون... وقتی میخاد برا خودش از رو نقشه بگه و من نبینم  ...
28 دی 1401

برودت هوا

گلهای قشنگم سلام... الان ساعت ۷صبح شنبه ۲۴٠۱/۱٠/۲۴است و من دارم میرم مراقب آزمون..(بابا داره باهام میاد و برگرده.. بابا دور کاریه امروز)  دیروز هم مراقب بودم.... علی از چهارشنبه تا دیروز عصر هزار بار غر زد که من تنها نمیرم مدرسه، با همسایه هم نمیرم، بالاخره تصمیم گرفت تنها با اتوبوس بره...... ـ اما بعدش اعلام کردن که به خاطر سردی هوا مدارس اصفهان تعطیل🤕است.  الان از آذر تا الان کلی روزها مدرسه تعطیل بوده به خاطر آلودگی هوا، و الان دو روز هم برا برودت هوا و صرفه جویی در سوخت...  دلم میسوزه براتون..... ما قدر بچه گیمون را ندونستیم... نمیدونم چرا به ما دهه شصتیها میگن نسل سوخته😔ما چیزی کم نداشتیم. آب، سوخت، هوای تمیز&...
24 دی 1401

ادامه برف بازی

امروز پنجشنبه۱۴٠۱/۱٠/۲۲... فردا تولد حضرت زهرا (س) روز مادر است. به همین مناسبت اصفهان تله کابین صفه، شهر رویاها، رایگان بود... طهر ساعت ۲رفتیم شهر رویاها..... واقعا شلوغ بود و من اصلا حوصله شهر بازی نداشتم...... دیر بود..... یه کم برف بازی کردیدـ..  بعد اومدیم کوه صفه.... واقعا برف زیاد و زیبا بود.... نمیدونستم دیشب هم تو کوه برف اومده.... شلوغ بود..... برف بازی کردیم اما ساره بانو زیاد دوست نداشت و زود بنای غر غر گذاشت که بربم خونه.... انگار تنها بود....(علی و مسیح با هم حرف  میزنن و بازی میکنن و گاهی ساره جـون احساس تنهایی میکنه)  👇حسین آقا داره تلاش میکنه آتش درست کنه..  👇بازی بچه ها (قبل بد خل...
22 دی 1401

برف اصفهان

ـ بالاخره اصفهان برف اومد....  علی جون میگه من امروز(۱۴٠۱/۱٠/۲٠برف اومدن ) را و دیروز را (کار خصوصی معلم) تو ذهنم نگه میدارم.دیروز معلم علی وقتی که عکسای شب یلدا را بهش داده چند تا مامان تو کلاس بوده که به علی گفته بیا بیرون باهات کار خصوصی دارم.. پول عکس را بهش داده و گفته عکس جایزه ات باشه... علی هم خوشحاله... پول را برداشت برا خودش.. 🤗 فرداش یعنی سه شنبه صبح برف اومده بود... البته قطع شد..  👇این برف مال ۶صبح هست که بابا را رسوندم مترو.  نزدیکای ظهر دوباره برف تندی شروع به باریدن گرفت... من پیشنهاد بیرون رفتن دادم... مسیح لجبازی کرد و با دمپایی اومد...  منم براش کفش بر نداشتم چون فک...
22 دی 1401

طرح کرامت

موندم ساره جون چرا هی راه میرفت و میگفت برا طرح کرامت چی بنویسم؟ یه داستاد در مورد مسخره کردن دیگران...  رفتارش بماند🤔 هزار مدل داستان گفتم.... نمیتوانم، که چاشنی حرفهایشان است...  قلب شکسته اش را کجا بگذارم که کمکش نکردیم. 😍 ...
20 دی 1401

کارهای مدرسه ساره و علی

ساره برای درس علوم باید اسکلت درست میکرد. معلش چند تا الگو فرستاد. من بهش گفتم با صدف درست کن (اونم صدف های خاص که دوستشون دارم. 😊)  👆املا علی عزیز.. خوشحال بود که غلط نداشته...  👆این تکلیف مدرسه ساره جون نیست.. با بقیه فوم کاردستی مدرسه ناخن درست کرد..(دوره ما با برگ گل رز 🌹ناخن مصنوعی درست میکردیم).  کلی قبل از شب یلدا ژله خریدم(هندونه ای) اما ساره دوست داشت صبر نکنه برا یلدا🤭 این کاج برا زنگ هنر ساره جون بود.. گل زیرش هم مال درس علوم و ساخت فسیل بود ـ ...
15 دی 1401

هوای آلوده اصفهان..

بچه های گلم، ساره و علی عزیزم.. متاسفانه این هفته (۱٠دی تا ۱۴دی ماه) فقط یکشنبه را رفتید مدرسه و بقیه روزها به خاطر آلودگی هوا مدرسه ها تعطیل بود.... فقط علی دو روز مجازی کلاس داشت... روز اول که آنلاین بود گریه میکرد که من بلد نیستم با گـوشی کار کنم...هول داشت..پارسال را یادش رفته بود..👇این عکس مال کلاس ریاضی آنلاینه. البته مسیح هم به اندازه خودش اذیت میکرد... آخرش سر چرتکه دعوا شد.. 🤭 ساره هم فقط تکلیف براشون میفرستن.  علی عزیزم حرص میخوره که چرا ساره کلاس نداره؟ چرا ساره مشق کم داره؟  شما تو خونه میمونید(آخه قبلا اینجوری  نبودید دوران کرونا شما را به این رویه عادت داد... من خرید انجام میدم و میام...
15 دی 1401

عرض تشکر از خانواده خوبم...

😍بچه های گلم سلام.....  ممنون از اینکه الان تو خونه هستید و من اومدم مراقب.... ـ.  این گل های سفید و قشنگ مال دسته گل تولد بابا حسین عزیزه.. همکارای بابا را دعوت کرده بودم خونه... بدون اینکه خودش بدونه.. خوشحال شد.. براش یه دسته گل آوردن با کارت هدیه.  👆این هم دسته گل تولد بابا.  امیدوارم واقعا خو شحال شده باشه از اینکه همکاراش را دعوت کردم..  ...
15 دی 1401
1